در واقعه عاشورا سر تمام افراد بعد از شهادت از تنشان جدا شد
جز یک نفر
کسی که در حال ذکر بود ...
لعنت الله علی القوم ظالمین
در واقعه عاشورا سر تمام افراد بعد از شهادت از تنشان جدا شد
جز یک نفر
کسی که در حال ذکر بود ...
لعنت الله علی القوم ظالمین
قصه ما به " سر " رسید ...
السلام علی الرأس المرفوع
السلام علی زینب الصبور
در واقعه عاشورا امام حسین (ع) بدن همه را میکشیدند و به عقب می بردند
تنها بدن مبارک 2 نفر را نتوانستند به عقب برگردانند
یکی حضرت علی اکبر و دیگر حضرت عباس
چون بدن هایشان سالم نبود چون ...
اینجا بود که می فرمودند
جوانان بنی هاشم بیایید ...
ای کاش این غزل و غمش ابتدا نداشت
جغرافیای درد زمین کربلا نداشت
این شعر داغ زد به دلم تا نوشته شد
این بیتها مرا به چه رنجی که وا نداشت
فرمان رسیده بود کماندار را و بعد
تیر از کمان رها شد و طفلی که نا نداشت...
قصد پسر نمود و به قلب پدر نشست
تیری که قدر یک سر سوزن خطا نداشت
تنها حسین بود که دیگر به پیکرش
جایی برای بوسه ی شمشیرها نداشت
بر سینه اش نشست و خنجر کشید و ... نه!!!
دیگر غزل تحمل این صحنه را نداشت
این جنگ و سرنوشت غریبش چه آشناست
قرآن دوباره جز به سر نیزه جا نداشت
تنها سه سال آه سه سال عمر کرده بود
اما کسی به سن کمش اعتنا نداشت
با چشمهای کوچک خود دید آنچه را
گرگ درنده هم به شکارش روا نداشت
پایان گرفت جنگ و به آخر رسید ... نه
این قصه از شروع خودش انتها نداشت
این بار بی مقدمه از سر شروع کرد
این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد
در واقعه عاشورا 2 نفر بودند که زمانی جان در بندنشان بود اسب بر بدنشان تاخت
حضرت قاسم ابن الحسن علیهما السلام
و کسی که در مقاتل اسمش نیست اما در ناحیه مقدسه هست
حضرت سید الشهدا...
برای این داغ بزرگ همین بیت را بپذیر:
حدود شرعی صید و شکار معلوم است
چقدر تیر بزرگ است نامسلمان ها
گاهی درین غربتی که می رود، حوادث غریبی رخ می دهد .. مثلا تو خیال کن، مرکز اسلامی شیعیان در شهر منچستر دیوار به دیوار کلاب شبانه ی همجنسگرایان ست .. نیمه های شب تاسوعا، خانمی از آن ها، در حالت نیمه مستی، به اداره ی پلیس زنگ زده ست که من از پنجره دیده ام که این همسایه های ما سایکو شده اند و خودشان را دارند به شدیدترین وجه ممکن می زنند .. میان شان هم کودک و زن هست .. و پلیس به سرعت و شدت آمد .. و راستش توضیح دادن سینه زنی و محرم و اینها در یکی دو دقیقه ی سرنوشت ساز ابتدایی، کار آسانی نیست .. و مع الوصف وقتی رفع و رجوع می شود، نشانه ی مراکز درمانی را به بچه ها می دهند که بتوانند با غم و غصه هایشان کنار بیایند! ...
.
.
.
یک حس ِ تمام نشدنی ِ غربت دارد محرم ِ اینجا ..
پ.ن 1: بهم اجازه دادند بدون منبع ذکر کنم این مطلب رو
پ.ن 2: از غربت زیاد دوام نیاوردم که نگم اینجا