تأملی در کلام نور 2
الان که داشتم می خوندم چیزی من و به فکر فرو برد
میدونید که تو نوشته هام مخاطبم خودم هستم
رسیدم به این آیات
الَّذی خَلَقَنی فَهُوَ یَهْدینِ
وَ الَّذی هُوَ یُطْعِمُنی وَ یَسْقینِ
وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفینِ
وَ الَّذی یُمیتُنی ثُمَّ یُحْیینِ
وَ الَّذی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لی خَطیئَتی یَوْمَ الدِّینِ
رَبِّ هَبْ لی حُکْماً وَ أَلْحِقْنی بِالصَّالِحینَ
خب من که عربی نمی فهمم زیاد پس معنیش رو میخونم
تا بفهمم خدا داره بهم چی میگه
وقتی معنیش رو دیدم زیاد نفهمیدم
چند بار خوندم
مدام رفتم آیه های قبل رو خوندم تا دوزاریم افتاد
معنیش این بود
او دشمن انسان نیست، بلکه پروردگارى مهربان است; او مرا آفریده و همو مرا به نعمت هاى این جهان و جهان دیگر هدایت مى کند،
و اوست که به من خوراک و نوشیدنى مى دهد،
و هنگامى که بیمار شوم تنها او مرا شفا مى دهد،
و اوست آن که مرا مى میراند و سپس زنده ام مى کند،
و آن که امید دارم در روز جزا گناهم را بر من ببخشاید.
پروردگارا، دانش معارف دین و شناخت کردار درست را به من عطا کن و مرا به صالحان ملحق ساز
با خودم نشستم فکر کردم تا حالا شده از خدا این طور تعریف کنم
بگم خدای من این طوره
دروغ چرا زیاد یادم نیومد
و این یعنی ازین کارا نکردم
خجالت کشیدم
یادم اومد که گفتم من زحمت کشیدم و خودم میخرم و میپوشم و میخورم
تازه گاهی غصه میخورم فردای نیومده چی بخرم و بپوشم و بخورم
یادم اومد که گفتم خدا فلان جا فلانی رو شفا نداد
یادم اومد که گفتم خدا فلانی رو کشت و زنده نزاشت بمونه
یادم اومد که گفتم خدا اون دنیا به بسم الله من و میندازه تو آتیش جهنم
یادم اومد که گفتم....
بسه به اندازه کافی خجالت کشیدم
خدایا من و ببخش لطفا