یار ما
شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۱، ۰۸:۱۳ ب.ظ
دردم از یار است و درمان نیز هم |
|
دل فدای او شد و جان نیز هم |
این که میگویند آن خوشتر ز حسن |
|
یار ما این دارد و آن نیز هم |
یاد باد آن کو به قصد خون ما |
|
عهد را بشکست و پیمان نیز هم |
دوستان در پرده میگویم سخن |
|
گفته خواهد شد به دستان نیز هم |
چون سر آمد دولت شبهای وصل |
|
بگذرد ایام هجران نیز هم |
هر دو عالم یک فروغ روی اوست |
|
گفتمت پیدا و پنهان نیز هم |
اعتمادی نیست بر کار جهان |
|
بلکه بر گردون گردان نیز هم |
عاشق از قاضی نترسد می بیار |
|
بلکه از یرغوی دیوان نیز هم |
محتسب داند که حافظ عاشق است |
|
و آصف ملک سلیمان نیز هم |
۹۱/۰۴/۳۱
به خلقم چه نیاز
می کشم ناز یکی
تا به همه نازکنم