عبد عاصی امیدوار

۱۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

بی ساقی و بی شاهد و بی مطرب و نی

شوریده و مستیم چو مستان خراب

۰ نظر ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۰۸
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۶ بهمن ۹۴ ، ۰۶:۲۱
عبد عاصی امیدوار

دمی بر نی بزن نی زن، که دردی هست همراهش

اگر دردی ندارد نی چرا بسیار می نالد؟

۰ نظر ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۴۲
عبد عاصی امیدوار

۰ نظر ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۳۶
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۳۶
عبد عاصی امیدوار

درد عشقی کشیده ام که مپرس

زهر هجری چشیده ام که مپرس

۰ نظر ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۵۱
عبد عاصی امیدوار

گل بی رخ یار خوش نباشد

بی باده بهار خوش نباشد

۰ نظر ۱۶ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۴۸
عبد عاصی امیدوار

صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم

تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم

۲ نظر ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۱۸
عبد عاصی امیدوار

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یاتن رسد به جانان یا جان زتن برآید

۱ نظر ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۱۴
عبد عاصی امیدوار

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست

می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست 


می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی

چای میریزم برایت ، توی فنجانی که نیست 


باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است؟

باز می خندم که : خیلی ! گرچه می دانی که نیست 


شعر میخوانم برایت ، واژه ها گل می کنند 

یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیست

 

چشم میدوزم به چشمت، می شود آیا کمی 

دستهایم را بگیری، بین دستانی که نیست؟


وقت رفتن می شود ، با بغض می گویم نرو 

پشت پایت اشک میریزم ، در ایوانی که نیست 


می روی و خانه لبریز از نبودت می شود 

باز تنها میشوم ، با یاد مهمانی که نیست 


رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است 

باور این که نباشی، کار آسانی که نیست 

۰۷ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۴۰
عبد عاصی امیدوار
-->