عبد عاصی امیدوار

۲۰ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

.

عروس یه آخوند بود. با یه هیجانی اومد گفت: میدونی حاج آقا فلانی مجلس،... تومن میگیره؟

گفتم اول اینکه منبع خبرت کجاست؟ معلوم نیست چقدر راست باشه. امام علی میگن: اگر هر چیزی رو که شنیدی، بازگو کنی، دروغگو هستی!

دوم اینکه چرا نقلش میکنی؟

گفت: چون مردم باید بدونن!

گفتم: مردم می دونن فلان استاد دانشگاه برای یه سمینار چقدر می گیره؟ برای یه مجلس خصوصی، چقدر میگیره؟

گفت: خب اونها درس خوندن!!!!!

گفتم عزیز من ! شوعر من، از داداشم که الان دکتراشو گرفته، بیشتر درس خونده! ولی هنوز به پای حاج آقایی که اسم بردی، نرسیده!

----------------------------

پ.ن1: کی براش مهمه فلان دکتر چقدر حق ویزیت میگیره؟ چقدر حق عمل!

کی براش مهمه فلانی کلاس خصوصی هاش رو ساعتی چند حساب میکنه

اما اگر بشنویم یه آخوند، یه معلم قرآن، یه مفسر نهج البلاغه، یه مفسر قرآن، یه استاد اخلاق که سالها عمرش رو به تحصیل و تحقیق و  مطالعه و گاها تدریس سپری کرده، مبلغی برای جلساتش میگیره، نچ نچمون بلند میشه! از اون آدم زده میشیم! دیگه پای منبرش نمیریم!

من موافق مادیگرا شدن آدمها نیستم! چه دکترش، چه آخوندش. اما چرا حاضریم برای همه چیز! برای همه چیز پول خرج کنیم جز برای دینمون؟ نمی دونم قبل از انقلاب که حکومت دینی نبوده، مردم چقدر برای دین خودشون و بچه هاشون پول خرج می کردن اما شاید یکی از دلایل اینه که حکومت رو مسئول حفظ دین بچه هامون میدونیم! برای همین رهاشون میکنیم و هر هزینه ای توی این زمینه ، به نظرمون گزاف و غیر قابل قبول میاد!

خانواده های شیعه لبنانی، وقتی بچشون به سن تکلیف نزدیک می شه، یه معلم خصوصی براش میگیرن تا عقاید و احکام اسلامی رو براش به روشنی بیان کنه و جا بندازه!

اینطوریه که جوونهای لبنانی اینقدر تو عقایدشون محکمن و طوفانم تکونشون نمی ده!

پ.ن2: الجمدلله خدا اینقدر به همون اندکی که «او» به خونه میاره، برکت میده که اموراتمون بگذره و من سنگ خودم رو به سینه نزنم! مطلبی که حق بدونم می گم حتی اگر به ضررم باشه. بالا سری هم شاهده!

اگر بشنوید یه طلبه با چه مبلغ اندکی داره زندگی میکنه، احتمالا باور نمی کنید!

پس لطفا حرفامو خارج از کلیشه های ذهنی بخونید. بعد اگر غلط دونستین، گردن من از مو باریکتر!


توضیح: با اجازه از صاحب وبلاگ کپی کردم 

وبلاگی به اسم " من، او،  ... "

۱۰ نظر ۳۰ آبان ۹۲ ، ۱۸:۱۵
عبد عاصی امیدوار

در واقعه عاشورا سر تمام افراد بعد از شهادت از تنشان جدا شد

جز یک نفر

کسی که در حال ذکر بود ...

 لعنت الله علی القوم ظالمین

۸ نظر ۲۷ آبان ۹۲ ، ۲۱:۵۰
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۴ آبان ۹۲ ، ۱۸:۰۵
عبد عاصی امیدوار

قصه ما به " سر " رسید ...

السلام علی الرأس المرفوع 

السلام علی زینب الصبور

۲ نظر ۲۳ آبان ۹۲ ، ۱۹:۰۲
عبد عاصی امیدوار

در واقعه عاشورا امام حسین (ع) بدن همه را میکشیدند و به عقب می بردند

تنها بدن مبارک 2 نفر را نتوانستند به عقب برگردانند

یکی حضرت علی اکبر و دیگر حضرت عباس

چون بدن هایشان سالم نبود چون ...

اینجا بود که می فرمودند 

جوانان بنی هاشم بیایید ...

۴ نظر ۲۱ آبان ۹۲ ، ۱۹:۵۸
عبد عاصی امیدوار

ای کاش این غزل و غمش ابتدا نداشت

جغرافیای درد  زمین کربلا نداشت


این شعر داغ زد به دلم تا نوشته شد

این بیتها مرا به چه رنجی که وا نداشت

 

فرمان رسیده بود کماندار را و بعد

تیر از کمان رها شد و طفلی که نا نداشت...

 

قصد پسر نمود و به قلب پدر نشست

تیری که قدر یک سر سوزن خطا نداشت

 

تنها حسین بود که دیگر به پیکرش

جایی برای بوسه ی شمشیرها نداشت

 

بر سینه اش نشست و خنجر کشید و ... نه!!!

دیگر غزل تحمل این صحنه را نداشت

 

این جنگ و سرنوشت غریبش چه آشناست

قرآن دوباره جز به سر نیزه جا نداشت

 

تنها سه سال آه سه سال عمر کرده بود

اما کسی به سن کمش اعتنا نداشت

 

با چشمهای کوچک خود دید آنچه را

گرگ درنده هم به شکارش روا نداشت

 

پایان گرفت جنگ و به آخر رسید ... نه

این قصه از شروع خودش انتها نداشت

۳ نظر ۲۱ آبان ۹۲ ، ۱۵:۳۹
عبد عاصی امیدوار

این بار بی مقدمه از سر شروع کرد

این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد

مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را
از جای بوسه های پیمبر شروع کرد

از تل دوید مرثیه قتلگاه را
از لا به لای نیزه و خنجر شروع کرد

از خط به خطّ مقتل گودال رد شد و
با گریه از اسیری خواهر شروع کرد

این جا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست!
طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد

بر سر گرفت گوش عبا را و صیحه زد
از روضۀ ربودن معجر شروع کرد

برگشت، روضه را به تمامی دشت برد
از ارباً ارباً تن اکبر شروع کرد

لب تشنه بود خیره به لیوان نگاه کرد
از التهاب مشک برادر شروع کرد

هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد
از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد

تیر از گلوی کودک من در بیاورید!
هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد

غش کرد روضه خوان نفسش در شماره رفت
مدّاحی از کناره منبر شروع کرد:

ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین!
دم را برای روضه مادر شروع کرد

یک کوچه باز کنید که زهرا رسیده است
مداح بی مقدمه از در شروع کرد

- هیزم می آورند حرم را خبر کنید-
این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد

این شعر هم که قافیه هایش تمام شد
شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد
۵ نظر ۲۰ آبان ۹۲ ، ۱۹:۲۷
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۰ آبان ۹۲ ، ۰۰:۱۸
عبد عاصی امیدوار

در واقعه عاشورا 2 نفر بودند که زمانی جان در بندنشان بود اسب بر بدنشان تاخت

حضرت قاسم ابن الحسن علیهما السلام 

و کسی که در مقاتل اسمش نیست اما در ناحیه مقدسه هست

حضرت سید الشهدا...

۲ نظر ۱۹ آبان ۹۲ ، ۱۹:۳۸
عبد عاصی امیدوار

از کربلا که آمدی، خواهی دانست که فراق بهشت با آدم چه کرد

۳ نظر ۱۸ آبان ۹۲ ، ۱۸:۲۳
عبد عاصی امیدوار

برای این داغ بزرگ همین بیت را بپذیر:

حدود شرعی صید و شکار معلوم است 

چقدر تیر بزرگ است نامسلمان ها

۳ نظر ۱۷ آبان ۹۲ ، ۰۹:۰۹
عبد عاصی امیدوار

تیر از بس که تشنه بود آنروز

در گلوگاه اصغرت افتاد

نعش رود فرات خون آلود

روی دست برادرت افتاد

۰ نظر ۱۷ آبان ۹۲ ، ۰۹:۰۷
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۵ آبان ۹۲ ، ۰۸:۱۰
عبد عاصی امیدوار

امام حسین (ع)

لِکُلِّ داء دَواءٌ، وَ دَواءُ الذُّنُوبِ الإسْتِغْفارِ.
براى هر غم و دردى درمان و دوائى است و جبران و درمان گناه، طلب مغفرت و آمرزش از درگاه خداوند مى باشد.

وسائل الشّیعة: ج 16، ص 65، ح 20993، کافى: ج 2، ص 439، ح 8

۱ نظر ۱۴ آبان ۹۲ ، ۱۸:۴۲
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۳ آبان ۹۲ ، ۱۷:۰۲
عبد عاصی امیدوار

.

آری از قسمت نمی باید گریخت

عین الطاف است ساقی هر چه ریخت
۱۰ نظر ۱۲ آبان ۹۲ ، ۲۲:۳۹
عبد عاصی امیدوار

.

در بلا هم می‌چشم لذات او

مات اویم مات اویم مات او

۴ نظر ۱۰ آبان ۹۲ ، ۲۲:۱۸
عبد عاصی امیدوار

.

حکایت من ؛ حکایت کسی است که عاشق دریا بود ، اما قایق نداشت 
دلباختۀ سفر بود ؛ همسفر نداشت
حکایت کسی است که زجر کشید ،اما ضجه نزد
زخم داشت و ننالید
گریه کرد ؛ اما اشک نریخت
حکایت من ؛ حکایت چوپان بی گله وساربان بی شترست !
حکایت کسی که پر از فریاد بود ، اما سکوت کرد ؛ تا همۀ صداها را بشنود.

۴ نظر ۰۶ آبان ۹۲ ، ۲۰:۳۲
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۶ آبان ۹۲ ، ۱۹:۱۱
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۴ آبان ۹۲ ، ۰۷:۵۴
عبد عاصی امیدوار
-->