عبد عاصی امیدوار

۴ مطلب با موضوع «مناجات شعبانیه» ثبت شده است

یکی از قسمت هایی که همیشه دوستش دارم این قسمت هست

وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ

و اگر مرا به آتشم اندرسازی، به دوزخیان گویم که: <منم دوستدار تو!>‌

البته قبلش این و میگیم

 إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ 

معبودا، اگر مرا به جرم و جریرتم گیری، تو را به عفو و گذشتت گیرم؛ و اگر مرا به گناهم‌گیری، تو را به آمرزشت گیرم؛

میدونید مناجات شعبانیه عشق و عاشقی بنده با معبودش هست

من که عاشق نیستم اما خیلیه که بنده حتی تو آتیش جهنم بگه من و ببینید من هنوز خدا رو دوست دارم

اون وسط داره جلیز ولیز میکنه ها

اما بازم حالیش نیست از بس که محو شده تو معشوقش

.

.

قبلا گاهی که حس دعا داشتم بجای دعاهایی که مربوط به روز خودش یا موقعیت خودش بود

مینشستم مناجات شعبانیه میخوندم

دوسش دارم خیلی

اون وقت ها هر روز میخوندمش

دیگه توفیقش رفت البته خودم باعثش شدم

خلاصه

هنوز که هنوز وقتی میخونمش چیزای جدید میفهمم

پس معلومه هیچی بارم نیست

میدونید تو این دعا

اولش داری سلام میکنی

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا، برمحمد و خاندان محمد درود فرست 

شکر خدا رو میکنی 

داری میگی منم خدا 

اومدم باهات حرف بزنما

میدونم صدام و میشنوی

وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ 

و آن دم که تو را خوانم، دعایم بشنو؛ و چون تو را ندا دهم ندایم بشنو

بعد شروع میکنی از خودت میگی

از بدی های خودت و خوبی های خدا میگی

از ضعف خودت و کمال خدا میگی

از بنده گناهکاری که چیزی نداره جز اعتراف به گناهاش

فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی

اقرار به گناهانم را وسیله‌ای برای وصال به تو قرار می‌دهم

خلاصه خودت و به آب و آتیش میزنی

از اینکه تو کسی و نداری جز خدا

از اینکه فقط به او امید داری

إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی

معبودا، بخشایندگی‌ات بساط امید و آرزویم گسترد و گذشت تو از کردارم برتر آمد

میخوای یه جور دیگش و برات بگم؟

...

اولش با خدا سلام و احوال پرسی میکنی

شاد و شنگولی 

بعد شروع میکنی به حرف زدن

تو داری حرف میزنی و خدا گوش میده

چیزایی که میدونی رو به زبون میاری

شاید یکی از کوچیکی خودت بگی و یکی از بزرگی خدا

اما تازه داره حالیت میشه چه خبره

بعد خودت شرمنده میشی

از این همه لطف و بزرگی خدا

گریت میگیره

دلت میخواد فریاد بزنی و از تنت جدا شی از این همه لطف خدا 

از نمک خوردن و نمک دون شکستن

بعد یواش یواش سرت و پایین میندازی

خودت داری کم میاری

میخوای بزنی زیر تمام خواسته هات 

میگی اصلا چیزی نمی خوام فقط بدون دوست دارم خدا

میگی من فقط تو رو میخوام

.

.

.

ببخشیدم نمی تونم ادامه بدم فعلا

 

پ.ن: نظرات بدون تایید هست

۹ نظر ۰۹ تیر ۹۲ ، ۱۸:۵۱
عبد عاصی امیدوار

مخاطب نوشته هام خودم هستم و نه کسی دیگر 


تا حالا شده گاهی کم بیاری و بعد بری با خدا حرف بزنی و بعدش بگی

ببین خدا اگه این کار و انجام ندادی نه من و نه تو و.... 

خلاصه ازین حرفا

قبلش میگم عیب نداره هر طور عشقت میکشه برو با خدا حرف بزن و ولی سر خدا منت نذار و طلبکار نباش

که مثلا اگه خدا بهت پول نداد میری دزدی و یا میری خودت میکشی

جهنم برو بکش برو دزدی 

برو هر غلطی دلت میخواد بکن

مگه به حال خدا فرق میکنه؟ دزدی کنی دستت و قط میکنند ، خودتم بکشی اون دنیا خدا حالت و میگیره

اصلا تو چه حقی داری واسه خدا تعیین تکلیف میکنی؟

توی بنده، کی هستی اصلا؟

خیلی بنده ای؟

خیلی حالیته؟

خیلی کارت درسته؟

میخوای بشمارم چه قدر لطف خدا شامل حالت بوده تا الان؟

میخوای نعمتایی که بهت داده رو بشمارم؟

.

.

.

.

بسه حالا 

افسرده نشو

درسته گفتم طلب کار نباش

اما میگم امید داشته باش

میدونی مناجات شعبانیه چی میگه؟

یَا إِلَهِی فَلا تُخَیِّبْ ظَنِّی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لا تَحْجُبْنِی عَنْ رَأْفَتِکَ

معبودا، به تو پناه جستم؛ مباد که برخلاف آنچه به تو گمان دارم، با من رفتار کنی و از رحمتت دورم سازی!

یادت به چیزی نیوفتاد؟

اون وقتی که مثلا داری با دوستت حرف میزنی 

و میدونی کارت لنگه و فقط به دست اون حل میشه و بهش کاری رو میسپاری

و دم رفتن میگی

ببین منتظرما!!!


پ.ن: نظرات بدون تایید هست

۴ نظر ۰۷ تیر ۹۲ ، ۱۱:۵۹
عبد عاصی امیدوار

دلم گرفت وقتی این قسمت از این مناجات رو دیدم

إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ

معبودا، چنین گمان ندارم که تو،بنده نیازمندی همچون مرا که برای رفع نیازم عمری در پیشگاهت سپری کرده‌ام، از خود برانی.

کاملا دست خالی بودنش و آدم میفهمه

بزرگان همه میگن دعاهای ائمه (ع) همه برای یاد دادن ادب و احترام در مقابل خداست

البته نه اینکه الان عذاب وجدان بگیریم که ای وای چرا من بی ادبی کردم در مقابل خدا

چون مطمئنا خدا بهترینه از همه نظر

منظور به اینه که گاهی وقتا میشه دلت پره و میخوای حرف بزنی با خدا اما کلمات و پیدا نمی کنی و ممکن از حرف زدن پشیمون بشی

میدونید... یه بار تو اون وبم نوشته بودم که


گویند مردگان دستشان از دنیا کوتاه است

دیر زمانی است دستانم از دنیا کوتاه است


منظور از این حرفم این بوده که، من خیلی شده که فهمیدم واقعا تا خدا نخواد چیزی انجام نمی گیره...

بزارید یه مثال از خودم بزنم

من یکی و خیلی دوست دارم و اون شخص میره بیمارستان و ممنوع الملاقات میشه و دکترا هم نمی تونن براش کاری کنند

خب تو اگه جای من بودی چه کار میکردی؟

خب یا میشینی گریه و ذاری و همه رو عاصی میکنی

یا میشینی میگی خدایا دستت درد نکنه بهم فهموندی که من این وسط هیچ کارم و علاقه و دوا و دکتر و ... کشکن

و مهم تویی و تو باید بخوای و نباید امیدم به غیر تو باشه

یعنی باید در اوج شادی حواسم باشه این شادی و خدا برام خواسته 

البته الان نگید پس اختیار ما کجا میره و ازین حرفا

اون بحث جدایی داره که فعلا واردش نمیشم

میخواستم این و بگم که دعا داره از زیان من و تو میگه

میگه یه عمر روزیم و دادی حالا برم به کی بگم دردم و دوا کنه؟

به کی بگم مشکلم و حل کنه؟

به کی بگم حاجاتم و روا کنه؟

اصلا کی من بنده عاصی رو تحمل میکنه؟

کافیه از بدی هام بگم دیگه دوسم ندارند

اما تو در همه حال خریدار منی

حتی اگه چیزی برا گفتن با تو نداشته باشم 

و فقط بگم خدایا من گناهکارم

إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ وَ کَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَکُونَ کُنْتُ

معبودا، مرا توانی نیست که بدان از چنگ گناهانم گریزم، مگر وقتی که تو با دوستی‌ات بیدارم کنی و آن سان شوم که تو خواهی؛


پ.ن: نظرات بدون تایید هست

۱ نظر ۰۵ تیر ۹۲ ، ۱۵:۵۷
عبد عاصی امیدوار

قبل هر چیز یه توضیح مختصر میدم... این نوشته ها فقط تأملات خودم هست و ربطی به منبع و ... نداره. شاید مورد پسندتون هم نباشه اما علاقه داشتم افکارم رو بگم. همین

من حس میکنم مناجات شعبانیه ادامه مناجات ماه رجب است. تو دعای ماه رجب میگم: 

... یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ
ای که عطا کنی به کسی که از تو نخواهد


وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ...
و نه تو را بشناسد

به نظرم حرف خیلی بزرگی هست. یعنی خدایا تو به همه میدی، خیلی واضح داره این حرف و میگه حالا اگه من بنده بخوام چه طور میدی! حالا بیا ببین تو مناجات شعبانیه چی میگیم:

إِلَهِی إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیَّ بِفَضْلِ سَعَتِکَ

معبودا، اگر من سزاوار رحمت تو نیستم، تو خود سزاواری که مرا از مهر و بخشش بی‌شمارت برخوردار کنی.

جالبه نه! من فکر میکنم مناجات شعبانیه اوج بندگی یه بنده رو نشون میده. انگار داری خدا رو تو رودربایسی اخلاقی می ندازی! میدونید به چی یه بار فکر میکردم؟ 

اینکه وقتی شما با دوستی ، آشنایی ، فامیلی ،... به خوای ارتباط بگیری همیشه خوبی هات و حسن هات و ... رو میبینه و محاله اگه بدی هات رو ببینه باهات ارتباط برقرار کنه. حالا یکی هست که تو اگه اعتراف به گناهات کنی تازه بیشتر خریدارت میشه. البته نه به این معنی که تو بری گناه کنی و بیای براش تعریف کنیا! نه!

یعنی توی بنده که کلا ، ذاتا ذلیل و خوار و .... ( مناجات امیرالمونین در مسجد کوفه ) هستی و چیزی نداری برای عرضه به کمال مطلق جز اینکه بیای عجزت و جلوش اعتراف کنی. اینجا هست که هر چی بیشتر ذاتت و حقیریت و در مقابل کمال مطلق بفهمی میشی بنده، درجت میره بالاتر.

فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی

 اقرار به گناهانم را وسیله‌ای برای وصال به تو قرار می‌دهم


پ.ن: نظرات بدون تایید هست

پ.ن: افکارم و مرتب نمی کنم پس به ترتیب توضیح نمیدم

۲ نظر ۰۴ تیر ۹۲ ، ۲۰:۳۸
عبد عاصی امیدوار
-->