عبد عاصی امیدوار

گل خندان

پنجشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۱، ۱۰:۲۴ ب.ظ

شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد

 

بنده طلعت آن باش که آنی دارد

شیوه حور و پری گر چه لطیف است ولی

 

خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد

چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب

 

که به امید تو خوش آب روانی دارد

گوی خوبی که برد از تو که خورشید آن جا

 

نه سواریست که در دست عنانی دارد

دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی

 

آری آری سخن عشق نشانی دارد

خم ابروی تو در صنعت تیراندازی

 

برده از دست هر آن کس که کمانی دارد

در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز

 

هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد

با خرابات نشینان ز کرامات ملاف

 

هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد

مرغ زیرک نزند در چمنش پرده سرای

 

هر بهاری که به دنباله خزانی دارد

مدعی گو لغز و نکته به حافظ مفروش

 

کلک ما نیز زبانی و بیانی دارد

۹۱/۰۵/۰۵
عبد عاصی امیدوار

نظرات  (۲)

دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی

آری آری سخن عشق نشانی دارد
حرفهایم که فایده نداشت...
مینویسم...اگر روزی رفتم...شاید بماند برایتان آقا...
می نویسم...
می نویسم...
منتظرت خواهم ماند.......................

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
-->