عبد عاصی امیدوار

قبلاها گوشی های موبایل هنگ می کرد 

مثلا خاموش می شد صفحه سیاه میشد یا ...

اما در دوره جدید وبلاگ ها اینطور می شند 

 

پ.ن: در جوابت که گفتی منتظری من هر بار نوشتم اما بلاگفا هنگ میکرد

صفحه رو رفرش هم کردم همین شد

 

 

۰ نظر ۰۱ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۴۰
عبد عاصی امیدوار

اللهم عجل لولیک الفرج 

 

انگار هر لحظه بیشتر به آخر دنیا نزدیک میشیم 

۰ نظر ۲۰ تیر ۹۹ ، ۱۵:۱۶
عبد عاصی امیدوار

این روزها به جای گفتن من و دلم باید بگم 

من و دل دردمند مردم ...

۰ نظر ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۱۴
عبد عاصی امیدوار

باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک 

می زند بانگ منادی که گنهکار کجاست؟

۰ نظر ۰۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۴۴
عبد عاصی امیدوار

ان مع العسر یسرا

۱ نظر ۰۲ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۴۰
عبد عاصی امیدوار

بعضی ها هنوز معنای زندگی و عشق رو نفهمیدن و فقط ادعای فهم می کنند ...

۲ نظر ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۲۱
عبد عاصی امیدوار

.

نمیدونم که بیان چه می کنه اما خواستم بدونید که من صفحات رو می خونم نظر میذارم اما طبق گفته هاتون چیزی براتون نمیاد 

۰ نظر ۳۰ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۱۸
عبد عاصی امیدوار

اومدم بنویسم دیدم آخرین پست از سختی پاییز گفتم 

نمی دونستم تو دی ماه اول زمستون جان میدم...

من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود

۱ نظر ۱۹ دی ۹۸ ، ۱۰:۵۳
عبد عاصی امیدوار

پاییز سختی را گذراندم 

سختی اش را ندیدند اما جان دادم 

۱ نظر ۰۱ دی ۹۸ ، ۰۷:۱۱
عبد عاصی امیدوار

مثل سابق نیست اما هر ماه می نویسم که گذشته ام را فراموش نکنم 

۰ نظر ۳۰ آذر ۹۸ ، ۰۷:۰۷
عبد عاصی امیدوار

هر چی کمتر از زندگی بخواهی زندگی گستاخر میشود و بی رحم تر .‌‌..

۱ نظر ۲۶ آبان ۹۸ ، ۲۳:۰۰
عبد عاصی امیدوار

مهر که تمام بشود انگار مهربانی را هم با خودش می برد. 

البته برای کسی که مهربانی می بیند نه برای منی که نه تنها مهربان نبود بلکه نامهربانی هم دید . 

و نه تنها تمام نمی شود بلکه هم انگار آغاز ماجراست...

 

پ.ن:

آره پیام داده بودم ... ظاهرا خیلی علاقه ای به ارسال نظرات نداره اینجا

بگذریم ...

۰ نظر ۳۰ مهر ۹۸ ، ۰۸:۳۷
عبد عاصی امیدوار

مدتی بود تعجب می کردم از اینکه نیستی 

پیام‌ میدم جواب نمیدی 

پست هات و میخوندم و بهت راجبشون میگفتم

حالت و می پرسیدم ....

نگو دو طرفه بود 

من خیلی وقته ازت پیامی دریافت نکردم 

نمیدونم مشکل از کجاست 

تنها راهی که به ذهنم رسید اینکه پست بزارم 

 

+سلام خواهرم 

رسم برادری رو به جا آوردم و اصلا ترک نکردم 

اما چه کنم متوجه نشدم که مشکل اینه که نه پیام های تو به من رسید نه پیام های من به تو 

امیدوارم بتونی توی این‌پست نظر بزاری و بهم‌نشون بده 

۰ نظر ۲۰ شهریور ۹۸ ، ۲۱:۳۱
عبد عاصی امیدوار

هر چه بگذرد ساکت تر می شویم چون دردهایم بزرگ تر شده و توان ناله زدن هم نداریم 

۰ نظر ۲۵ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۱۲
عبد عاصی امیدوار

وقتی به آرشیو نگاه می کنم باورم نمی شه از گذر زمان 

تیر 91 کجا و تیر 98 کجا 


البته از سال 90 شروع کردم به نوشتن تو وبلاگ اما سر جریاناتی کامل پاک کردم 

پس بهتره بگم تیر 90 کجا و تیر 98 کجا 

۰ نظر ۰۲ تیر ۹۸ ، ۱۱:۲۸
عبد عاصی امیدوار

خرداد پر ماجرا ... 

دوباره به خرداد رسیدم و نمی دونم چه رقم میخوره 

۰ نظر ۰۳ خرداد ۹۸ ، ۰۲:۰۵
عبد عاصی امیدوار

دنیای وبلاگ ها شده است مثل قبرستان های متروکه ... می روی در قبرستان آرام و تنها قدم می زنی، می نشینی و بلند می شوی و بر می گردی 

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۵۰
عبد عاصی امیدوار

.

 کار باران همین است؛ می شوید و ... پاک می کند و .... آنقدر می بارد ؛ تا دلت برای تابیدن خورشید ؛ تنگ شود! امّا .... باران آمـــد .... و دیگـــر آرامِ جان نبود!! اینبار آمد و جای غبار، شادی را از هفت سین هایمان، شُست و با خود بُرد! می بینی جانِ جانان؟ نظم دنیا آنقدر بهم ریخته ... که زمین و زمان، به هم رسیده اند! امـــا ؛ مــا هنوز به دردِ نبودنت، نرسیده ایم! دیگر زمین بی پناهی اش را چگونه فریاد کند؛ که قلبِ بی دردِ ما، باورَش کند؟ بی پناهیِ زمین که سهل است... بی پناهی ما را نیز، همه فهمیده اند! جز خودمان.  کاش بعد از این باران؛ دلمان، برای خورشیدِ چشمانت کمی تنگ شود ....

۰ نظر ۰۶ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۵۸
عبد عاصی امیدوار

یا صاحب الزمان .عج. ظهور کن 

۰ نظر ۰۲ فروردين ۹۸ ، ۰۷:۳۷
عبد عاصی امیدوار

بر خلاف بقیه اصلا علاقه ای به عید ندارم 

آخر سال که می شود انگار جانم را میگیرند

کاش زودتر این یک ماه تمام شود ... 

۰ نظر ۱۱ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۲۹
عبد عاصی امیدوار

درد بی درمان شنیدی ؟

حال من یعنی همین...

۰ نظر ۱۹ بهمن ۹۷ ، ۱۷:۴۶
عبد عاصی امیدوار

یا رب این آتش که در جان من است

سرد کن زان سان که کردی بر خلیل

۲ نظر ۰۱ دی ۹۷ ، ۱۲:۳۷
عبد عاصی امیدوار
غم که از حد بگذرد دل حس پیری می کند
سن هر کس را غمش اندازه گیری می کند
۱ نظر ۲۰ آذر ۹۷ ، ۱۱:۴۴
عبد عاصی امیدوار

شده تقدیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
سالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

پشتِ یک قلبِ به ظاهر خوش و یک خنده ی تلخ
شده زنجیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

در میانِ تپشِ آینه پنهان شَوی و 
روح و تصویرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

شده در اوجِ جوانی ، با همین ظاهرِ شاد  
تا گلو پیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

شده ازاد و رها باشی و تا عمقِ وجود
رام و تسخیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

می شود با همه ی ریشه و رگهایِ تَنت
سالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

۱ نظر ۲۱ آبان ۹۷ ، ۱۲:۲۶
عبد عاصی امیدوار

مهر که مهربان نباشد نتیجه اش می شود فراموش کردن نوشتن در اینجا ...

۰ نظر ۲۱ مهر ۹۷ ، ۱۹:۵۸
عبد عاصی امیدوار

غربت یعنی که مادر بگوید من نه زنده هایم اینجا هستند نه امواتم .... 

۱ نظر ۰۱ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۵۶
عبد عاصی امیدوار

جهان تاریکی محض است می ترسم ... 

خدایا ...

۱ نظر ۰۱ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۴۳
عبد عاصی امیدوار

۱ نظر ۰۴ تیر ۹۷ ، ۱۷:۳۳
عبد عاصی امیدوار

۱ نظر ۱۸ خرداد ۹۷ ، ۰۵:۵۸
عبد عاصی امیدوار

رمضان ماه پرده برداری هست 

میدونی یعنی چی ؟

شیطان در این ماه هیچ جا نیست 

یعنی اینکه میفهمی الکی کارهات و گناهات و مینداختی گردن گول خوردن از شیطان 

یعنی انسان 

خودت بودی که خطا می رفتی 

نفس خودت بوده نه شیطان 

میگی نه!

نماز میخونی حواست کجاست؟ شیطان نیست که بیاد دور و برت و حواست و پرت کنه 

پس...

۰ نظر ۰۳ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۵۵
عبد عاصی امیدوار
در روز اول رمضان فهمیدم ما ولله محتاج ظهوریم ...
۰ نظر ۲۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۰۴
عبد عاصی امیدوار
در قیامت خدا می پرسد 
بنده من، جوانی ات را چه کرده ای؟
۱ نظر ۰۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۲۵
عبد عاصی امیدوار

ما را به سخت جانی خود این گمان نبود

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۲۸
عبد عاصی امیدوار

السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أهلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ

۰ نظر ۰۱ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۵۰
عبد عاصی امیدوار

.

چهارشنبه سوریه

اما دلم می خواست

بودم

چهارشنبه، سوریه

...

۰ نظر ۲۲ اسفند ۹۶ ، ۲۱:۴۶
عبد عاصی امیدوار

دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران 

چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۵۴
عبد عاصی امیدوار

.

اسفند را بی مادر شروع کردیم‌...

۲ نظر ۰۱ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۴۷
عبد عاصی امیدوار

ازین سپس من و مستی و وضع بی خبری

۰ نظر ۰۹ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۲۹
عبد عاصی امیدوار
I am nothing
۱ نظر ۱۷ دی ۹۶ ، ۱۹:۰۹
عبد عاصی امیدوار

به صوت چنگ بگوییم آن حکایت‌ها

که از نهفتن آن دیگ سینه می‌زد جوش

۰ نظر ۱۲ دی ۹۶ ، ۱۴:۰۵
عبد عاصی امیدوار

از نظر من بالاتر از سیاهی رنگی هست ... 

هیچ وقت فکر نکنید بدتر از این چیزی که هست اتفاق نمی افته 

دقیقا اتفاق می افته 

همین...

۱ نظر ۰۹ آذر ۹۶ ، ۱۰:۲۳
عبد عاصی امیدوار

...

۱ نظر ۰۱ آذر ۹۶ ، ۱۶:۳۳
عبد عاصی امیدوار

پیری و مرگ عجب غصه ی جان فرسایی است 

تا جوانیم دعا کن به شهادت برسیم

۰ نظر ۱۴ آبان ۹۶ ، ۱۰:۳۶
عبد عاصی امیدوار

خرم آن روز کزین منزل ویران بروم 

راحت جان طلبم وز پی جانان بروم

۰ نظر ۲۱ مهر ۹۶ ، ۲۰:۳۷
عبد عاصی امیدوار

هر کسی را بهر کاری ساختند 

من برای سوختن ...

۱ نظر ۱۹ مهر ۹۶ ، ۲۱:۴۲
عبد عاصی امیدوار

بوسه به پای مادرت بغض یک ملت و شکست

۱ نظر ۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۰:۵۰
عبد عاصی امیدوار

کودکت بیقرار می‌پرسد

مادرم این صدای بابا نیست؟

و سکوتی که غرق بغض شده

« پدرت در مسیر تنها نیست»

۰ نظر ۰۳ مهر ۹۶ ، ۲۱:۵۴
عبد عاصی امیدوار

تا به حال به چیزای زیاد و بی استفاده دور و برت نگاه کردی؟

این بار یه نگاه کن

تا به حال به اینکه خسیس هستی فکر کردی ؟

این بار یه ذره فکر کن

شده یه لباس یه وسیله یه چیزی و داشته باشی و سالها باشه که ازش استفاده نکرده باشی؟

شده نگهش داشته باشی برای روزی که شاید به دردت بخوره 

شده نگهش داشته باشی چون حیفه 

شده نگهش داشته باشی چون بگی نمیشه انداخت دور که 

شده نگهش داشته باشی چون بقیه میگن 

شده نگهش داشته باشی فقط برای شاید نگاه کردن هر دو سال یه بار بهش

نمی گم بنداز دور 

نمی گم آتیشش بزن 

فقط یه نگاه بنداز یه ذره فکر کن شاید کسی محتاجش باشه اما تو سال هاست اونو بی منطق تصاحب کردی 

همین

۳ نظر ۲۹ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۴۸
عبد عاصی امیدوار

زحمتت دادم، برایت درد سر بودم ببخش

در میان نوکرانت مثل من سربار نیست 

۰ نظر ۰۹ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۵۰
عبد عاصی امیدوار

ولله ما محتاج ظهوریم

۰ نظر ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۱۳
عبد عاصی امیدوار

یک سینه حرف هست 

ولی نقطه چین بس است 

...

۱ نظر ۱۸ تیر ۹۶ ، ۱۴:۴۹
عبد عاصی امیدوار

به نام عشق ، به نام مدافعان حرم 

سرم فدای امام مدافعان حرم 


اگر که قسمت من نیست تا حرم بروم 

بخوان مرا تو غلام‌مدافعان حرم 


من و توایم که از روزگار بیزاریم 

جهان خوش است به کام مدافعان حرم 


میان کل جهان در مقابل داعش 

زبانزد است قیام مدافعان حرم 


فدای غیرت و مردانگی این مردان 

فدای لطف و مرام مدافعان حرم 


خود حسین و ابالفضل باده میریزند 

به نام خویش به جام مدافعان حرم

۴ نظر ۱۹ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۰۴
عبد عاصی امیدوار

دلتنگ مادر هستم ...

۰ نظر ۱۶ خرداد ۹۶ ، ۲۳:۰۴
عبد عاصی امیدوار

باید قبول کرد که "روزی" مقدر است 

۰ نظر ۱۶ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۳۸
عبد عاصی امیدوار

انتظار فرج از نیمه خرداد کشم...

۲ نظر ۰۲ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۴۱
عبد عاصی امیدوار

تاریخ در حال تکرار است 

با خود تکرار کن من اگر زمان عاشورا بودم در سپاه دشمن قرار داشتم 

من خود مسلم را معرفی میکردم تا او را شهید کنند 

من ظلم را میدیدم و می گفتم حق است 

اما میترسیدم و پشتیبان کفر میشدم ....

۰ نظر ۲۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۲۶
عبد عاصی امیدوار

این روزها معنی این جمله را تازه می فهمم

دار فانی را وداع گفت...

کمی به هر کلمه اش فکر کنید

دار

فانی

را 

وداع 

گفت

.

.

.

خوش به سعادت کسانی که با این دنیای فانی وداع کردند

۱ نظر ۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۲۶
عبد عاصی امیدوار

بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید

در این عشق چو مردید همه روح پذیرید

بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید

کز این خاک برآیید سماوات بگیرید

بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید

که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید

یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان

چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید

بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا

بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید

بمیرید بمیرید و زین ابر برآیید

چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید

خموشید خموشید خموشی دم مرگست

هم از زندگیست اینک ز خاموش نفیرید

 

۰ نظر ۱۰ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۳۱
عبد عاصی امیدوار

.

۰ نظر ۰۱ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۳۷
عبد عاصی امیدوار

.

بیمارستان پر از مجروح بود. 

حال یکی شون خیلی بد بود رگ هاش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت. 

دکتر اشاره کرد که چادرمو در بیارم راحت تر بتونم مجروح رو جا به جا کنم. 

مجروح به من نگاه کرد؛ 

کمی ازش فاصله گرفتم تا چادرمو از سرم در آرم. احساس کردم که چادرم به جایی گیر کرده. 

دیدم چادرم در مشت اون مجروحه. انگار می خواست چیزی بمن بگه. 

سرمو نزدیک لباش بردم. به سختی و بریده بریده گفت: من دارم میرم تا تو چادرتو در نیاری. ما برای این چادر داریم می ریم.

نگاهش که کردم هنوز چادرم در مشتش بود که شهید شد.


گفتگوی سیده فاطمه موسوی با خبرگزاری دانشجو


ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) و روز زن و روز مادر مبارک همتون باشه . عیدی من براتون دعاست.

۰ نظر ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۳۷
عبد عاصی امیدوار

مادر این دنیا من و زده دلم گرفته است ...

۵ نظر ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۰۸
عبد عاصی امیدوار

۱ نظر ۲۸ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۳۴
عبد عاصی امیدوار

۲ نظر ۱۸ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۵۸
عبد عاصی امیدوار

.

انسان آدم فراموش کاری است. به قدری که گاهی به یاد نمی آورد یه ثانیه قبل چه چیز را به زبان آورده است. 

من انسان هستم 

من فراموشکارم

تمام مطالب رمزدار را برای همیشه بسته ام 

پاک نمی کنم که یادم نره من کی بود و هنوز کی هستم 

عبد عاصی امیدوار 

مطالب باز می نویسم اگر بودم 

اگر زنده بودم 

.

.

.

گاهی آدم قول و قرارهایی میزاره که برای رسیدن به اون قرار از خیلی چیزهاش میگذره 

من باید از خیلی از چیزهام بگذرم 

۰ نظر ۱۸ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۵۴
عبد عاصی امیدوار

به دلیل برخی موارد دسترسی به مطالب رمز را غیر فعال کرده ام 

توضیح خواهم داد...

۰ نظر ۳۰ دی ۹۵ ، ۲۲:۴۹
عبد عاصی امیدوار

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۵ ، ۲۲:۰۵
عبد عاصی امیدوار

.

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد

گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

۳ نظر ۱۵ آبان ۹۵ ، ۲۰:۵۰
عبد عاصی امیدوار

کاش به اندازه ی خستگی ها می شد مرد

۰ نظر ۰۷ آبان ۹۵ ، ۲۱:۲۰
عبد عاصی امیدوار
الحمدلله که خدا خواست و به محرم رسیدم 
الحمدلله که خدا خواست و لباس عزا بر تن کردم 
الحمدلله که خدا خواست و سینه زدم 
۴ نظر ۱۱ مهر ۹۵ ، ۱۹:۴۵
عبد عاصی امیدوار

۵ نظر ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۰۸
عبد عاصی امیدوار

.

گر بیای دهمت جان ور نیایی کشدم غم 

من که بایست بمیرم چه بیایی چه نیایی

۳ نظر ۰۲ مرداد ۹۵ ، ۱۸:۴۲
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۱ تیر ۹۵ ، ۱۴:۰۷
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۰ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۳۱
عبد عاصی امیدوار

.

شعری که قرار دادم برای جناب مسعود معظم جزی هست 

ایشون بسیار اصرار داشتن که بنده ذکر کنم منبع این شعر رو 

بزرگوار بنده ادعایی نداشتم که این شعر برای من هست 

۰ نظر ۱۰ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۱
عبد عاصی امیدوار

.

به شدت نیاز دارم یکی پایین زندگیم بنویسه

" چند سال بعد "

۲ نظر ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۱۴
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۵۳
عبد عاصی امیدوار

بسوخت زآتش نایی دل بلاکش من

مگر به نی نفسی می دمد بر آتش من 

۰ نظر ۰۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۴۴
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۳۱ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۴۵
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۲ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۰۷
عبد عاصی امیدوار

.

سلامتی 

...

که کلی حرف ناگفته توشه

۱ نظر ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۰۲
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۳ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۴۴
عبد عاصی امیدوار

.

هنر تنها راه فرار است... بی آنکه خانه را ترک کنی 

۰ نظر ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۴
عبد عاصی امیدوار

نی چو سوزد تل خاکستر شود 

دل چو سوزد خانه دلبر شود

۰ نظر ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۰۹
عبد عاصی امیدوار

.

۱ نظر ۱۴ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۴۵
عبد عاصی امیدوار

.

رفته بودم دکتر
مردک دیوانه
مثل من شاعر بود
گفت حالت خوب است؟؟
من از او پرسیدم
دکتری آیا تو؟؟
رنگ رخساره ی من
حالت چهره چطور ؟
برق چشمانم چی؟
همگی نرمال است؟؟
گغت حالت خوش نیست...
دفترش را باز کرد
نسخه را آغاز کرد
صبح ها یک غزل ناب بخوان
ظهرها قبل اذان
یک دو بیتی کافی است
عصرها سعدی و حافظ ک بخوانی
با دو فنجان چای یا قهوه ترک
قبل تاریکی روز
رنگ رخساره عوض میگردد
حالت چهره ولی دست تو نیست
عاشقی آیا مرد؟
دکتر از من پرسید
من نگاهش کردم
و نمیدانستم
پاسخ سخت سوال ساده را
گفت قبل از خواب باید بنویسی
هر شب
و به موسیقی ایرانی اصل
گوش جان بسپاری
جان مریم خوب است
یا بهار دلکش
کلا اثار بنان هم عالیست
برق چشمانت هم
ساده درمان میشود
دوستانت را ببین
گل بگو گل بشنو
و به اندیشه ی پنهان درونت
هدیه کن یک گل سرخ
و کمی دورتر از باغچه ی خانه ی خود
تک درختی تو بکار
و حواست باشد
که رهایش نکنی
نگذاری ک بگیرد آفت
من کمی گیج شدم
دکتر اما خندید
به گمانم فهمید
من دیوانه چو او
شاعری در ب درم
که اگر صبح شود
یا نسیمی بوزد
و دعایی نکنم
یا ک خورشید سلامم بکند
و جوابی ندهم
بی گمان میمیرم
نسخه را برداشتم
مو به مو و خط ب خط
پیش رفتم تا شعر
پیش رفتم تا دوست
پیش رفتم تا گل
دو سه روزی که گذشت
حال من بهتر بود...
۱ نظر ۱۲ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۰۱
عبد عاصی امیدوار

عادت ندارم حرف تکراری بزنم اما باور کن 

ما هر چه می کشیم از این بی تو بودن است 

یا صاحب الزمان ....

۰ نظر ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۲۷
عبد عاصی امیدوار

.

از کسی که دلش گرفته نپرسید چرا 

آدما وقتی نمی تونن دلیل ناراحتیشون رو بگن 

دلشون بیشتر میگیره

۰ نظر ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۱۰
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۷ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۳۴
عبد عاصی امیدوار

نمیدانم که نی چون من چرا بسیار می نالد؟

دمادم میزند یارش، ز دست یار می نالد

۰ نظر ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۲۴
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۳ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۱۶
عبد عاصی امیدوار

ناله نی ناقل اسرار بود 

نی نوازی عامل این نار بود

۱ نظر ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۱۳
عبد عاصی امیدوار

.

۰ نظر ۰۲ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۴۰
عبد عاصی امیدوار

بی ساقی و بی شاهد و بی مطرب و نی

شوریده و مستیم چو مستان خراب

۰ نظر ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۰۸
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۶ بهمن ۹۴ ، ۰۶:۲۱
عبد عاصی امیدوار

دمی بر نی بزن نی زن، که دردی هست همراهش

اگر دردی ندارد نی چرا بسیار می نالد؟

۰ نظر ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۴۲
عبد عاصی امیدوار

۰ نظر ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۳۶
عبد عاصی امیدوار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۳۶
عبد عاصی امیدوار

درد عشقی کشیده ام که مپرس

زهر هجری چشیده ام که مپرس

۰ نظر ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۵۱
عبد عاصی امیدوار

گل بی رخ یار خوش نباشد

بی باده بهار خوش نباشد

۰ نظر ۱۶ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۴۸
عبد عاصی امیدوار
-->